محمود از مادرش نی زدن را یاد گرفت و به کمک او قرآن و دیوان حافظ را حفظ کرد و گلستان و بوستان ، شاهنامه ، مثنوی مولوی و امثالهم را نیز آموخت.
محمود تحصیلات ابتدائی خود را در سن هفت سالگی در مدرسه فرانسوی های بیروت آغاز كرد . شروع دوره دبیرستان او همزمان با آغاز جنگ جهانی اول بود و به دلیل تعطیل شدن مدرسه فرانسوی زبان بیروت به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت . پس از آن برای ادامه تحصیل وارد كالـج امریكائی بیروت شد.
در سن ۱۷ سالگی لیسانس ادبیات عرب ، در ۱۹ سالگی لیسانس بیولوژی و بعد از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان گرفت تا از این راه به اقتصاد خانواده کمک کند. همزمان با شغل نقشه کشی در رشتههای پزشکی ، ریاضیات و ستارهشناسی از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغالتحصیل شد.
شرکت راهسازی کارفرمایش او را برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاد و او از دانشکدهی برق پاریس مدرک گرفت. همزمان با تحصیل در رشتهی معدن در مدرسهی عالی معدن پاریس در راهآهن برقی فرانسه مشغول به کار شد و سرانجام به رشتهی فیزیک دانشگاه سوربن فرانسه رفت.در ۲۵ سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را به خاطر رسالهی حساسیت سلولهای فتوالکتریک با درجهی ممتاز گرفت ، و دو نشان از عالیترین نشانهای علمی فرانسه را دریافت کرد. وقتی که دکتر حسابی نظریهی بینهایت بودن ذرات را ارائه کرد ، دانشمندان فرانسوی از درک آن عاجز ماندند و به او گفتند به محضر اینشتاین برود. او برای شاگردی اینشتاین به همراه پنج هزار نفر دیگر در امتحانی شرکت کرد و جزء پنج نفر اول قرار گرفت. پس از مدتی او در کرسی اینشتاین شروع به تدریس کرد ، او ناگهان متوجه شد که دست در سفرهی آمریکاییها دارد ناگهان غیرت ملیاش بیدار شد و به ایران بازگشت و در ایران ۶ ماه بیکار بود تا به کمک یکی از اقوام در وزارت راه استخدام شد. او در مباحثات همواره به آیات قرآن و روایات به عنوان شواهد و دلایل محكم استناد میكرد.
استاد اعتقاد داشت كه طبیعت تحت آهنگ موزون و عرفانی خود درحال نیایش است و همچنین «تئوری بینهایت بودن ذرات» را با وحدت وجود مرتبط میدانست. وی میگفت: «شاید بیست شاگرد ممتاز درس بخوانند و فارغ التحصیل شوند ولی كسی كه دید و نظر جدیدی دارد، باید تقوا نیز داشته باشد؛ چنین افرادی نسبت به دیگران برتری دارند.»
ایشان حتی به هنگام انتخاب همسر، (با وجود پیشنهادهای بسیار از سوی خانوادههای سرشناس و به اصطلاح متجدد آن روز) دختری از خانوادة روحانی حائری را برگزیدند. وی فرزندان خود را از كودكی ملزم به فراگیری و انجام فرایض دینی مینمود ونیز آنان را به تلاوت آیات با لهجهی صحیح عربی و درك كامل معانی تشویق میكرد.
در زمان ادارة اولین بیمارستان خصوصی در ایران (بیمارستان گوهرشاد، سال 1312ش) با وجود جوً حاكم، كاركنان خانم ملزم به رعایت كامل حجاب بودند و این نشانی از پایبندی استاد به مبانی و اصول اعتقادی بود.
کتابخانه شخصی پروفسور حسابی شامل 27400 جلد كتاب در زمینههای گوناگون ادبی، پزشكی، ریاضی، زیست شناسی، ستاره شناسی، فلسفی، فیزیكی، مذهبی و مهندسی (الكترونیك، برق، راه و ساختمان، شیمی، مكانیك) است؛ همچنین چندین دایرهالمعارف مانند لاروس، بریتانیكا، بورداس، امریكانا و كتبی در مورد مجسمهها، نقاشیها و موزههای معروف جهان نیز در آن یافت میشود. پروفسور حسابی مشترك روزنامهها و مجلات معتبری چون نیوزویك، اشپیگل، لوپوان، ساینتیفیك امریكن، فیزیكس تودی، فیزیكس ورد، مجله مركز علمی سزن سویس، نشریة آكادمی علوم امریكا و نشریة آكادمی علوم نیویورك و ... بود. استاد به موسیقی اصیل ایرانی علاقه بسیار داشت و میگفت:« موسیقی ایرانی یك طرز فكر است، یك فلسفه است و بیان یك آرزوست.» وی به كمك شاگردان خود در دانشكده علوم، مانند دكتر بركشلی به تعیین نتها و اندازهگیری دقیق فواصل گامهای موسیقی ایرانی پرداخت و به یاری دكتر ناجی با تغییر شكل كاسه تار این ساز قدیمی ایران ایران را اصلاح كرد تا با نتهای مختلف زیر و بم خنیدداشته باشد. استاد موسیقی كلاسیك غرب را بهخوبی میشناخت و در نواختن ویولن و پیانو مهارت داشت، تا آن جا كه برندة جایزه اول مدرسه موسیقی (كنسرواتوار) پاریس، در سال 1306ش(1927م) شد. در میان موسیقیدانان غربی، بیش از همه به باخ علاقه داشت و معتقد بود:« آن قدر موسیقی باخ قشنگ است كه آدم فكر میكند با خدا حرف میزند.» ایشان موسیقی بتهوون، شوبرت، شوپن، موتسارت و ویوالدی را نیز تحسین میكردند.
ورزش كوهپیمایی و راهپیمایی از ورزشهای مورد علاقة استاد بود. وی در دورة نوجوانی در رشته شنا، دیپلم نجات غریق دریافت كرد.از دیگر ورزشهای مورد علاقة استاد میتوان از فوتبال، دوچرخه سواری، دو استقامت، دشت نوردی و جز اینها نام برد.
زبانهایی كه استاد به آنها اشراف داشتند چهار زبان زنده دنیا یعنی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی تسلط داشت و در مطالعات و مكالمات این زبانها را بهكار میبرد. همچنین به زبانهای سانسكریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، تركی، ایتالیایی اشراف داشت و آن را در تحقیقات علمی خود به ویژه در امر واژهگزینی زبان فارسی به كار میبرد.
استاد به آثار ، نویسندگان و شعرایی چون حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی،نظامی، باباطاهر و نیز آندره ژید، شكسپیر، شلی، فالكنر، آناتول فرانس، ولتر، هكسلی، همینگوی، راسل، بودلر، راسین، رامبو، ورلن ... علاقه داشتند .بزرگانی كه استاد با آنها در تماس بودند. پروفسور اینشتین، برگمان، بلاكت، دیراك، شرودینگر، بور، تلر، بورن، فرمی، فون نویمن، گودال، ویتسكر، برتران راسل، آندره ژید، ... استاد مطهری، علامه محمد تقی جعفری، استاد ابوالقاسم حالت، استاد شیخ الملك(اورنگ)، ... وی نزدیك به پنجاه سال در جلسات روزهای جمعه پذیرای علما، فقها، شعرا، ادبا، اساتید دانشگاه و حتی مردم عادی بود و هر پانزده روز یك بار، در روزهای دوشنبه با فارغالتحصیلان دانشكده فنی دانشگاه تهران دیدار میكرد.
استاد فردی خوشرو، فروتن و با وقار بود کم سخن میگفت و بسیار میاندیشید. قناعت و صرفهجویی از خصوصیات اخلاقی وی بود و هر چه در اختیارش قرار میگرفت، آن را نعمت الهی میدانست. هیچگاه از تحصیل علم غافل نشد و در طول سیو هشت سال پایانی عمر، شبی یك ساعت به فراگیری زبان آلمانی میپرداخت. مطالعه و تحقیق بر روی مطالب گوناگون، محاسبات تئوری بینهایت بودن ذرات، گوش دادن به اخبار داخلی و رادیوهای خارجی، باغبانی، آهنگری، نجاری ونوآوریهای علمی و صنعتی (در كارگاه كوچك خانه) از سرگرمیهای او بود. به همسر و فرزندان خود عشق میورزید و به آنها احترام میگذاشت. با وجود مشغلة بسیار، همواره میكوشید از هر فرصتی برای تبادل نظر و همنشینی با آنها استفاده كند. هر دو شب دو ساعت را به آموزش مطالب گوناگون و پاسخگویی به پرسشهای درسی فرزندانشان و همچنین ساعتی را به آموزش فرزندان همسایگان اختصاص می داد.
او مجلس را وادار به تصویب طرح تاسیس دانشگاه تهران کرد(سال ۱۳۱۳) در دولت ، مصدق وزیر فرهنگ بود و همان وقت اولین مدرسهی عشایری ایران را تاسیس کرد. بعد از انقلاب خانهاش را در بانک گرو گذاشت تا در خانه ، آزمایشگاهی تاسیس کند. در حال حاضر در خانهی او (بنیاد پروفسور حسابی) بیش از ۱۰۰ محقق مشغول به کارند.
نظرات شما عزیزان: